جلوگیری از عوامل شکست در تجارت

طمع در عددهای بالا و شکست در تجارت. اگر ماجرای ورشکست شده های عرصه تجارت و آن هایی که باختند را بشنوید یا بخوانید می بینید همه داستان ها از پنج حالت خارج نیست.
امروز می خواهیم درباره یکی از آن حالت ها صحبت کنیم و آن ارسال بار به مشتریست قبل از آنکه پول بار را گرفته باشیم.

? آنچه مرسوم و متداول تمام دنیاست اینست که انسان پول می دهد و آش می خورد.
حتی شاید دیده باشید رستوران هایی را که مردم اول غذا می خورند و بعد پول می دهند.
بسیاری از همین رستوران ها را هم اخیرا دیده ایم که اول پول می گیرند و بعد غذا می دهند.
چرا؟
چون زیاد شده است مواردی که شخص غذا می خورد و فرار می کند.
زیاد شده است مواردی که شخص غذا می خورد و فرار نمی کند اما می گوید پول ندارم حال یا فردا می آورم و یا اصلا ندارم و نمی توانم بدهم.
زیاد شده است مواردی که شخص غذا می خورد و فرار نمی کند و نمی گوید پول هم ندارم.
می گوید پول دارم اما غذایتان خوب نبود و من پول نمی دهم.
در یک کلمه غذا را که خورد در دادن پول دبّه در می آورد.

? در تجارت هم عین همین اتفاقات می افتد.
بار را می فرستید.
شخص پول نمی دهد حال یا همه پول را یا بخشی از پول را.
می گوید ندارم.
فردا می دهم که این فردا می شود چندین سال و در اکثر موارد هیچ وقت.
بارتان خوب نبود فلان قدر از پول را نمی دهم.
و هزار ماجرا برایتان پیش می آورد.
سر آخر چه می شود؟
مجبور می شوید شکایت کنید و یا از راه غیرقانونی پولتان را بگیرید و همه این ها یعنی دردسر.
یعنی کاهش شدید سرعت رشد شما در تجارت و فروش.
یعنی خسارت و ضرر.

? از اینجهت است که همان رستوران دار هم فهمیده اند که آقا چه کاریست که من غذا بدهم و بعد بخواهم پول بگیرم که حالا بگیرم یا نگیرم.
اول پولم را می گیرم و بعد غذا می دهم.
اگر مشتری هم پرسید از کجا معلوم که تو پولم را بگیری و غذا ندهی می گویم من کارم اینست که غذا بدهم.
اگر چند بار بخواهم غذا ندهم اعتبارم می رود.
جا و مکانم معلوم است.
اگر این صحبت های من قانعش کرد که فبها المراد (پس به آرزویم رسیدم).
اگر هم نکرد که او را به خیر و ما را به سلامت.
نه غذایی از ما خورده و نه پولی از ما برده.

? اما چه می شود که همه ما با درک بدیهی بودن این استدلال ها باز هم فریب می خوریم و در انتهایش ضرر می کنیم؟
جواب یک کلمه است.
طمع.
طمعِ سودی که اگر بگوییم پول را اول می گیریم و بار را بعد می دهیم ممکن است مشتری را ناراحت کند و برود و ما از آن سود محروم شویم.
? همین موضوع ما را به طمع می اندازد.
محاسبه عدد سود ما را روانی می کند و تحولی که ممکن است با آن قرارداد در زندگی ما پیش بیاورد ما را فریب می دهد.
اینجاست که ریسک می کنیم.
ریسکی که بعد از آن ما را به نابودی می برد.

? کلاهبرداران هم همین موضوع را خوب می دانند و از همین طمع شما برای فریبتان بهره می برند.
حتی بعضی هم کلاهبردار نیستند.
بار شما را گرفته و وقتی می خواهند پول بدهند هزار زخم مالی در زندگی شان پیش می آید و پول شما را به زخم دیگرشان می زنند و شما سرتان بی کلاه می ماند.
اوضاع اقتصادی خوبی نیست و اگر طمع کنید احتمال زیادی دارد که به پولتان نرسید.
می خواهید فلان مبلغ سود کنید یک دفعه می بینید چندین برابرش را ضرر داده اید.

? نخواستیم با این مطلب شما را از تجارت بترسانیم و واقعیتش هم اینست که اصلا محل ترسی ندارد.
فقط کافیست طمع نکرده و در هیچ زمانی تا پول نگرفته اید بار ندهید.

دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد.

نظرتان را ثبت نمایید.

شماره همراه شما منتشر نخواهد شد.